بازدید امروز : 106
بازدید دیروز : 49
کل بازدید : 125591
کل یادداشتها ها : 157
پنجره ها بسته اند عشق پدیدار نیست
دیده بیدار هست دولت دیدار نیست
یار چو بسیار بود دل سر یاری نداشت
دل سر یاری گرفت لیک دگر یار نیست
روی پریوار بود آینه اما نبود
آینه اکنون که هست روی پریوار نیست
زلف سیه کار من بس که گرفتار سوخت
توده خاکسرش ماند و خریدار نیست
خیل وفا پیشگان از بر من رفته اند
مانده هوادار من آنکه وفا دار نیست
حلقه به گوشان چرا ترک ادب گفته اند؟
جز همه انکار من آن همه را کار نیست
گفتمشان می برم تا بفروشم به غیر
بنده بی شرم را رونق بازار نیست
ای غم بسیار من یار من و یار من
باش که در دار دل غیر تو دیٌار نیست
ای دل دیوانه خو عمر تبه کرده ای
اینت نژندی سزا،گر چه سزاوار نیست
لحظه چو گم شد مجوی کاب روان را به جوی
صورت تکرار هست معنی تکرار نیست
بس کنم این گفته را گفته آشفته را
خفته ای و خفته را گوش به گفتار نیست ...
"سیمین بهبهانی"